به گزارش پایگاه خبری عقاب نیوز به نقل ازمیاندرود : سفری 30 کیلومتری به قلب جنگل های شمال ، سفری از مرکز شهرستان میاندرود به سمت روستایی در دورترین نقطه شهرستانی نوپا آغاز کردیم نقطه ای که پیش تر رسم و رسوم هایش را در عزاداری ها بوِیژه علم گردش شنیده بودیم.
سرزمینی در دل جنگل های کمتر دست خورده مازندران، با مردمانی باصفا و ساده اما پرتلاش و سخت کوش، اینجا سنه کوه روستایی با 46 خانوار است.
هدف از پیمودن این مسیر و رسیدن به این روستا هم صحبت شدن با مردی است که 70 سال مجرد است و پا به پای درختان جنگل روزگار سپری کرده و در خوشی و ناخوشی جنگل یار آن بوده است و سوز سرما و نداشتن کمترین امکانات رفاهی و بهداشتی سبب نشد تا از آن دل بکند.
نام این مرد پرتلاش محمدجان است ، محمدجان که در یک اتاق دودگرفته و گلی زندگی می کند از دوران جوانی اش می گوید از سختی و مرارت هایی که کشیده بود از چگونگی تامین غذا تا تهیه هیزم و ...
در اطراف خانه اش چوبهایی را دیدیم که سنگینی اش آدم را به وحشت می انداخت و فکر اینکه آن را یک نفر به تنهایی جابه جا کند غیر باور بود اما محمدجان به تنهایی آنها را از دل جنگل آورده بود تا در زمستان مشکلی بابت گرمای اتاق تنگ و نمورش نداشته باشد.
یکی از ویژگی های جالب محمدجان اینست که به ندرت به شهرهای اطراف میرود و همواره در دل جنگل بوده ، خودش می گوید با شهر و مردم شهر غریبه هستم و نمی توانم شلوغی آن را ببینم و همیشه دوست دارم در آرامش باشم.
او گفت: اگر گاهی بخواهم به شهر بروم چون در روستا وسیله نقلیه وجود ندارد مسیر 30 کیلومتری تا شهر را پیاده میروم تا مایحتاج زندگی را خریداری کنم.
محمدجان زندگی روستایی را دوست دارد زندگی در دل جنگل های دست نخورده میاندرود را از شانس های خود می داند.
نقاط عجیب و قابل تامل در زندگی محمدجان فراوان دیده می شود از 70 سال زندگی مجردی تا نداشتن شناسنامه تا همین چندسال پیش.
محمدجان از زندگی مجردی خرسند نیست اما گفت چاره ای نداشتم چراکه همواره در سختی زندگی کردم و دوست نداشتم فرد دیگری را در سختی قرار دهم ، همدمش گاو و گوسفند و مرغ و اردک های پرورش داده دست خودش است و بس.
از او پرسیدیم چطور امکان دارد شما بعد از این همه سال تازه شناسنامه گرفتید و آیا با نداشتن شناسنامه کارهای بانکی و کارهای دیگر به مشکل برنخورده بودید که او راحت و روان به ما گفت نیازی به شناسنامه نداشتم و رفت و آمدی به شهر نداشتم و پول های خودم را به امانت در اختیار فردی امین قرار می دهم و هرگاه که احتیاج دارم از آن فرد می گیرم.
محمدجان که با همان زبان ساده و شیرین روستایی درحالی که هم با ما سخن می گفت و هم در حال هیزم کردن برای روزهای سرد زمستان در جنگل بود از چگونگی اطلاع خودش از اوضاع و احوال کشور گفت از اذان صبح که برای انجام امورات خود و رسیدگی به دام از خانه بیرون می روم تا اذان مغرب مشغول فعالیت هستم وقتی برای اینکه بخواهم از اخبار آگاه شوم ندارم.
محمدجان عشق بی حدی به زندگی روستایی دارد و از دوام و استقامت خود بسیار سخن می گوید.
این پیرمرد با صفا روستای سنه کوه تعداد 30 راس گاو دارد و به آنها رسیدگی می کند و نکته جالب و قابل تامل اینجاست که او به اندازه نیازش شیر گاوها را می دوشد و مابقی را بحال خود رها می سازد و کسی نیست که از این شیرها استفاده کند چراکه محمدجان می گوید مسیر به روستا مناسب نیست و کمتر فردی برای خرید شیر گاوهایش به این روستا می آید و خواستار این بود که مسولان فکری بحال این مسئله بکنند.
یکی دیگر از نکات مثبت زندگی این مرد ساده دل سنه کوهی بیمار نشدنش در طول این سال هاست ، محمدجان خودش راز این را در زندگی سالم و استفاده از غذای سالم در دل جنگل می داند.
ولی نگران از آینده است که اگر زمین گیر شود کسی نیست بداد او برسد و از او نگهداری کند.
دلمان نمی آمد از محمدجان خداحافظی کنیم اما تاریکی هوا و در پیش بودن مسیری ناهموار مجبور به خداحافظی شویم.
به گزارش پایگاه خبری عقاب نیوز به نقل از تسنیم، احمد قشمی درباره شرایط تعویض شناسنامههای شهروندان، اظهار داشت: اگر شناسنامهای به دلیل تماس با آب مخدوش یا به هر دلیلی از حیز انتفاع خارج شود و عکس صاحب شناسنامه با چهره فعلی فرد مغایر باشد، قابل تعویض است.
وی با بیان اینکه اگر خط خوردگی به دلیل جعل آن باشد با صاحب شناسنامه برخورد قانونی خواهد شد، ادامه داد: در صورتی که افراد بخواهند نام خانوادگی خود را تغییر دهند یا درج سیادت داشته باشند، برایشان شناسنامه جدید صادر خواهد شد.
مدیر کل ثبت احوال استان تهران تصریح کرد: شهروندان میتوانند برای تعویض شناسنامه به دفاتر پیشخوان دولت مراجعه و شناسنامه جدید را از همان دفاتر دریافت کنند بنابراین نیازی به حضور افراد در ادارت ثبت احوال وجود ندارد.
وی گفت: هزینه تعویض شناسنامه 10 هزار تومان و هزینه دریافت شناسنامه المثنی اول 20 هزار تومان است.
خبرگزاری فارس: مدیرکل ثبت احوال آذربایجانشرقی گفت: سند شناسنامهای آیتالله سیدجواد حسینی خامنهای پدر مقام معظم رهبری همزمان با روز ثبت احوال رونمایی میشود.
علی جعفریآذر امروز در گفتوگو با فارس در تبریز اظهار کرد: دوم دی همزمان با روز ثبت احوال و در حضور نماینده ولیفقیه در تبریز از سند شناسنامهای آیتالله سیدجواد حسینیخامنهای، پدر مقام معظم رهبری رونمایی میشود.
وی افزود:
این اقدام در راستای الگوسازی از شخصیتهای برجسته و برای تحقق یکی از برنامههای سازمان ثبت احوال تحت عنوان گنجینه مفاخیر و مشاهیر صورت میگیرد. جعفریآذر با اشاره به جایگاه و نقش افراد برجسته و شخصیتهای کشوری در همه زمینهها گفت: برای معرفی هویت شناسنامهای این افراد که میتواند در زمینههای مختلف از جمله علمی، سیاسی، مذهبی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی باشد، به مناسبتهای مختلف از سند آنها رونمایی میشود. آذریان، از رونمایی از سند آیتالله قاضی و تعدادی از سرداران دفاع مقدس به عنوان نمونه یاد کرد و افزود: این اقدام هماکنون در تمام شهرستانهای استان و به منظور معرفی شخصیتهای ملی هر شهرستان انجام میگیرد. وی با بیان اینکه تاکنون از سند چند شخصیت برجسته استانی رونمایی شده است، گفت: تاکنون نزدیک به 80 سند رونمایی و در محل شهرداری مرکزی تبریز در معرض دید عموم قرار گرفته است. آیتالله حاج سید جواد خامنهای در جمادیالآخر 1313 در نجف اشرف به دنیا آمد. دو یا سه ساله بود که در بازگشت خانواده به آذربایجان به تبریز آمد. دوران نوجوانی را در جریان رخدادهای نهضت مشروطه گذراند، جنگهای محله امیرخیز، شهادت ثقهالاسلام و جنازه به دار کشیده او در روز عاشورا، سخنرانیهای پرشور و بلند شوهر خواهر خود، شیخ محمد خیابانی را که گاه تا چهار ساعت ادامه مییافت، از نزدیک دیده بود. وی علوم مقدماتی را در مدارس تبریز خواند، حدود 9 ماه در مشهد توقف کرد و سپس به تبریز بازگشت، در این مدت مادرش از دنیا رفته بود. گفته میشود در این زمان شاهراه (جاده تهران به مشهد) ناامن بود و راهزنهای منطقه استرآباد مدام در تاخت و تاز به این جاده بودند. سید جواد به بادکوبه رفت و از طریق بحر خزر راهی عشقآباد شد و از آن صوب به خراسان رسید، در مشهد نزد آقایان حاج سید حسن قمی، میرزا محمد آیتاللهزاده خراسانی، حاج فاضل خراسانی و میرزا مهدی اصفهانی تلمذ کرد. سید جواد در سال 1345 هجری قمری و در نخستین سال از سلطنت رضا شاه، راه نجف اشرف را پیش گرفت تا اندوختههای خود را کامل کند، پس از شش سال در بازگشت به ایران راه به سوی نجف گشود. در آستانه چهارمین دهه زندگی خود بود که با ضایعه مرگ همسر که سه فرزند دختر از ایشان به یادگار داشت رو به رو شد. آیتالله سید جواد خامنهای در مشهد به عنوان یک مجتهد و عالمی صاحبنظر به تشکیل حوزه تدریس اقدام کرد، شاگردان خصوصی و گاه موقت داشت که غیر از فرزندان، میتوان از حاج میرزا نصرالله شبستری از روحانیون تبریز و حاج میرزا حسینزاده عبایی از علمای مشهد یاد کرد. وی بسیار سادهزیست، قانع و زاهد بود ،دلبستگی دنیوی نداشت و به نظر میرسد تن دادن به این نوع زندگی نه از سر اجبار بلکه یک انتخاب بود، چون همسر ایشان نیز به این گزینش زندگی احترام میگذاشت. وی امام خمینی را از نزدیک دیده و با ایشان آشنا شده بود، میتوان گفت با حاج آقا روحالله رفاقت داشت، آشنایی آنها احتمالاً به اوایل دهه چهل قمری یعنی پیش از سفر علمی حاج سید جواد به نجف میرسد. آقای خمینی در یکی از سفرهای زیارتی خود به مشهد میهمان حاج شیخ علیاکبر نوغانی بود، آقای نوغانی مقدمات دیدار آنها را فراهم کرد و حاج سید جواد به همراه حاج سید هاشم پدرزن خود به دیدار حاج آقا روحالله رفتند. جدابیت،منش، متانت و سلوک امام خمینی همواره در یاد و ضمیر حاج سید جواد باقی بود و از آن یاد میکرد. با آغاز نهضت امام خمینی و ورود پسران حاج سید جواد به صحنه مبارزه با حکومت پهلوی، خانواده آقای خامنهای در مشهد تحت مراقبت و گاه فشار قرار گرفت، گاه سه پسر وی پشت میلهها به سر میبردند. در نیمه دهه 40 رفت و آمد اجباری سیدعلی خامنهای به شهربانی و ساواک فزونی گرفت، از این رو از دی سال 1345 شمسی ساواک به دنبال تهیه بیوگرافی الصاق شده به عکس آیتالله سیدجواد خامنهای بود و از شهربانی خراسان خواست تا این کار را انجام دهد. مامور شهربانی پس از مراجعه به حاج سید جواد دست او را بوسیده و از او میخواهد با دو قطعه عکس به اطلاعات شهربانی بیاید اما پاسخی که دریافت میکند این بود،"مرا با شهربانی کاری نیست، من با شهربانی سر و کاری ندارم". این درخواست ساواک تا حدود چهار سال بعد به تعویق افتاد تا اینکه حاج سید جواد تهدید شد در صورتی که از تنظیم بیوگرافی و تسلیم عکس خودداری کند، قهراً برای وی عواقب ناراحتکنندهای دارد. تهدیدها موثر افتاد و آیتالله سید جواد خامنهای با بیحوصلگی به 19 پرسش از 22 پرسش برگه مشخصات در حد یکی، دو کلمه پاسخ داد. نزدیکان حاج سید جواد درباره وی گفتهاند که بسیار مطالعه میکرد، موضوع کتابهای مورد علاقهاش فقه، اصول، حدیث، تفسیر، رجال، سپس کتابهای تاریخی و دیگر موارد بود. وی خلق و خوی و سلوک مدرسهای داشت، این ویژگی چه بسا از تاثیرات دوران تحصیل طولانی و تنهایی در حجرهها نشات میگرفت. پیکری لاغر اما سالم داشت، کم غذا میخورد، بسیار قناعتپیشه بود و گذر زمان نیز کیفیت معیشت وی را دچار دگرگونی نکرد. آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی وقتی در سال 1351 به مشهد رفت، هنگام ملاقات با آیتالله سید جواد خامنهای خطاب به فرزندان وی گفت، من 40 سال قبل همراه پدرم از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا، سری به ایشان زدم، آقا در 40 سال پیش همان جای نشسته بود که الان نشسته و من همان جایی نشستم که پدرم نشسته بود و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است. آیتالله سید جواد خامنهای از بانو خدیجه میردامادی دارای چهار پسر و یک دختر شد، سید محمد، سید علی، بدرالسادات، سید هادی و سید محمدحسن. وی پس از 93 سال زندگی در 14 تیر 1365 درگذشت و در توحیدخانه رواق پشت سر مرقد امام رضا (ع) رخ در نقاب خاک کشید.
.: Weblog Themes By Pichak :.