رسول کوهپایه زاده وکیل مدافع مالباختگان پرونده سکه ثامن در گفتوگو با مهر از صدور رای قطعی پرونده در شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران خبر داد
زن جوان که عاشق خودروی لندکروزر بود وقتی دید شوهر پولدارش حاضر به خرید آن نیست، سناریوی آدمربایی ساختگی طرح کرد.
هفته گذشته مرد جواني به اداره پليس رفت و خبر از ربوده شدن همسسرش داد. وي گفت: براي انجام كاري به سفر رفته بودم كه پيامكي به دستم رسيد. فرستنده نوشته بود: «همسرت را گروگان گرفتهايم و اگر 500 ميليون تومان پرداخت نكني، او را به قتل ميرسانيم.» با ديدن اين پيام وحشت كردم اما هرچه با شماره موبايلي كه اين پيام را فرستاد بود تماس گرفتم كسي پاسخ نداد.
وي ادامه داد: به فرد ناشناسي كه مدعي بود همسرم را ربوده پيام فرستادم و خواستم با همسرم صحبت كنم اما موفق نشدم. به او التماس كردم كه بلايي سر همسرم نياورد. او هم مدعي شد كه اگر پليس را در جريان قرار دهم قطعا جان همسرم را ميگيرد. من هم راهي تهران شدم و هرچه با موبايل همسرم تماس گرفتم خاموش بود. از طرفي تمام خانه به هم ريخته بود و معلوم بود كه افرادي با زور و تهديد او را ربودهاند تا از من باج بگيرند. از آنجا كه احتمال ميدهم جان همسرم در خطر باشد تصميم گرفتم از پليس براي نجات او كمك بگيرم.
- شروع تحقيقات
با دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي، تحقيقات در اين خصوص آغاز شد. نكته عجيب ماجرا اين بود كه آدمربايان فقط با ارسال پيامك با همسرگروگان در ارتباط بودند و اين نشان ميداد فرد آشنايي پشت پرده ماجراست كه نميخواهد كسي صدايش را بشنود. پس از گذشت يك هفته از ماجرا، وقتي پليس از مرد جوان خواست تا به بهانه پرداخت پول با گروگانگيران قرار بگذارد، زن جوان به خانه بازگشت و مدعي شد كه توانسته از دست آدمربايان فرار كند.
موضوع مشكوك بهنظر ميرسيد تا جايي كه وقتي پليس به تحقيق از زن جوان پرداخت، پي برد كه آدمربايي ساختگي بوده و او زماني كه پي برده شوهرش ماجرا را به پليس خبر داده از ترسش به خانه برگشته است. اين زن در بازجوييها گفت: همسرم پولدار است اما هرچه از او ميخواهم كه برايم ماشين بخرد، زيربار نميرود.
از طرفي وقتي شنيدم دوستم خودروي موردعلاقه من يعني يك لندكروزر خريده، تصميم گرفتم نقشهاي بكشم كه هم خودروي مورد علاقهام را بخرم و هم ميزان عشق و علاقه همسرم را نسبت بهخودم بسنجم. اما وقتي پي بردم كه او پليس را وارد ماجرا كرده و پس از يك هفته هنوز پول را فراهم نكرده است، تصميم گرفتم به خانه برگردم و به دروغ بگويم كه از دست آدمربايان فرار كردهام.به گزارش همشهري با اظهارات اين زن براي او قرار قانوني صادر شد و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
پایگاه خبری عقاب نیوز :
هر چند اين مرد تاكنون به ارتكاب اين جنايت هولناك اعتراف نكرده است اما همه شواهد و مدارك نشان ميدهد او قاتل است.
ظهر روز 10شهريورماه يكي از ساكنان خيابان بازارچه شاپور در حوالي خيابان وحدت اسلامي با جسد پسر نوجواني روبهرو شد و خيلي زود پليس را در جريان گذاشت.
دقايقي بعد گروهي از مأموران اداره دهم پليس آگاهي همراه با سيدسجاد منافي آذر، بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران خود را به محل كشف جسد رساندند. مقتول كه پسري 10ساله به نام سپهر بود بهدليل بريدگي گلو جان خود را از دست داده بود. بررسيها نشان ميداد او از اهالي همان منطقه است و براي خريد نان از خانه بيرون رفته بود. در اين ميان مردي كه جسد را ديده و با پليس تماس گرفته بود به مأموران گفت: «با موتورسيكلت در حال عبور از كوچه بودم كه پسربچهاي را ديدم روي زمين افتاده و غرق خون است. اول فكر كردم تصادف كرده اما بعدا فهميدم گردن پسربچه بريده شده است. »
- تحقيقات جنايي
اما زني جوان از عامل اين جنايت صحبت ميكرد. او گفت:« كنار پنجره بودم كه مردي جوان كه لباس آبي نفتي به تن داشت ديدم. او چاقويي در دستش بود و از كوچه خارج شد.» هرچند ابتدا اطلاعات پليس درباره اين جنايت ناچيز بود اما بهتدريج با كنار هم گذاشتن اطلاعات، پازل اين جنايت در حال تكميل شدن بود تا اينكه دوربينهاي مداربسته يكي از ساختمانهاي اطراف محل كشف جسد كليد معما را به كارآگاهان داد. اين تصاوير نشان ميداد بعد از ورود مقتول به كوچه مردي قد بلند و حدود 35ساله وارد كوچه ميشود و دقايقي بعد درحاليكه چاقو بهدست دارد از آنجا خارج ميشود.
تحقيق درباره اين جوان نشان داد او فردي سابقه دار به نام اشكان است كه در بازارچه شاپور سكونت دارد. به اين ترتيب يك روز بعد از جنايت مأموران او را در حوالي چهارراه گلوبندك، درحاليكه هنوز آثار خون روي لباسهايش وجود داشت دستگير كردند.
- اظهارات عجيب
با اينكه شواهد و مدارك بهدست آمده انگشت اتهام را به سوي اشكان نشانه ميگرفت اما او در بازجوييهاي اوليه مدعي شد در اين جنايت نقشي ندارد. او گفت: «آن روز در خانه استراحت ميكردم كه سر و صداي بچههاي كوچه عصبانيام كرد اما وقتي به كوچه رفتم هيچ بچهاي آنجا نبود. پسربچهاي حدود 10ساله را ابتداي يك كوچه پايينتر ديدم اما به سمت او نرفتم. من فقط اين صحنه را يادم ميآيد و از قتل پسر بچه خبر نداشتم.» وي درباره اينكه آيا قبلا مقتول را ديده بود يا خير گفت: « او را در سر كوچه پاييني ديدم. فقط يادم ميآيد كه او شبيه بچگيهاي خودم بود. او را قبلا در روياهام ديده بودم.»
سرهنگ آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در اينباره گفت: با اينكه متهم دست داشتن در اين جنايت را انكار ميكند اما با توجه به شواهد و دلايل بهدستآمده قرار بازداشت موقت وي از سوي مقام قضايي صادر شده و او براي ادامه تحقيقات در بازداشت به سر ميبرد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
چند روز قبل مردي وارد اداره پليس شد و از مأموران براي بازگرداندن همسرش از كشور آلمان درخواست كمك كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من استاد دانشگاه هستم. مدتي قبل از طريق شبكه اجتماعي اينستاگرام با دختري به نام پرستو كه همراه خانوادهاش مقيم كشور آلمان بود، آشنا شدم. او گفت گاهي همراه خانوادهاش به ايران سفر ميكند. ارتباط مجازي ما ادامه داشت تا اينكه به پرستو علاقهمند شدم و او را در سفري كه به ايران داشت، ملاقات كردم. در همان اولين قرار به او پيشنهاد ازدواج دادم كه آن را مشروط قبول كرد. او شرط گذاشت بدون اجازه من حق داشته باشد به سفر خارج از كشور برود و در دفترخانه اين شرط را ثبت كنم. من هم به خاطر علاقهاي كه به او پيدا كرده بودم، شرط را قبول كردم. چند روز بعد هم به صورت رسمي عقد كرديم و مشغول آماده كردن مقدمات عروسي شديم. چند روز قبل بعد از تعيين روز عروسي، كارت عروسي سفارش داديم و ميهمانان را به تالار دعوت كرديم.
مرد جوان ادامه داد: يك شب قبل از برگزاري جشن پرستو به خانه ما آمد و داشتيم درباره نحوه برگزاري مراسم هم حرف ميزديم كه مادرم وارد بحث شد و بين او و پرستو مشاجرهاي روي داد. وقتي مشاجره بالا گرفت، پرستو به حال قهر خانه را ترك كرد. سعي كردم او را آرام كنم و به خانه برگردانم اما قانع نشد و به خانه پدرش رفت. صبح روز بعد در حالي كه ماشين را گل زده بودم به در خانه پرستو رفتم تا او را به آرايشگاه ببرم. وقتي زنگ خانهشان را زدم مادرش مقابل در خانه آمد و گفت پرستو چمدانهايش را بسته و راهي آلمان شده است. اول فكر كردم شوخي ميكند اما بعد متوجه شدم كه ماجرا كاملاً جدي است و عروس دستم را در پوست گردو گذاشته و راهي سفر شده است.
خيلي زود خودم را به فرودگاه رساندم اما متوجه شدم كه پرستو به طرف آلمان پرواز كرده است. شاكي در پايان گفت: من پول زيادي براي مراسم در تالار هزينه كردم اما همسرم با فرار به آلمان آبروي من و خانوادهام را برد. حالا از همسرم شكايت دارم و درخواست دارم پرستو از طريق مراجع قانوني به ايران برگردانده شود.
با طرح اين شكايت پرونده براي بررسي بيشتر به دستور قاضي حسينپور، بازپرس دادسراي جنايي پايتخت در اختيار مأموران پليس قرار گرفت.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
به گزارش مشرق، حسین طلا رئیس مجمع نمایندگان استان تهران با بیان اینکه متاسفانه بارندگی روز گذشته حوادث ناخوشایندی در تهران به بار آورده است از پیگیری های مجمع نمایندگان تهران با مسئولان برای حل مشکلات ناشی از سیلاب در تهران خبر داد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به سیلاب شب گذشته کن و سولقان در تهران اظهار داشت: شدت این بارندگی از که از ساعت ۷ بعد از ظهر روز گذشته آغاز شد از یک سو و شکسته شدن آب بند کارگاه چینی ها برای آزاد راه تهران شمال از سوی دیگر موجب شد حجم آب با سرعت بالا وارد رودخانه شده و کسانی که برای تفرج و شنا به منطقه آمده بودند دچار آسیب شوند.
وی افزود: تعدادی از رستوران های غیر مجاز که به حریم رودخانه تجاوز کرده بودند از بین رفته است.
حسین طلا با اشاره به تعداد مفقودی های اعلام شده گفت: تا کنون ۶ جسد نیز در منطقه پیدا شده و دو کارگر چینی هم جان خود را از دست دادند.
دبیر مجمع نمایندگان تهران خاطرنشان کرد: مجمع نمایندگان تهران در این هفته دستور کار خود را به صورت فوق العاده به این موضوع اختصاص خواهد داد و روز چهارشنبه نیز کم و کیف موضوع با حضور مسئولان بررسی می شود.
وی ادامه داد: موضوع خسارات ناشی از سیل اخیر را از طریق مسئولان مربوطه پیگیر خواهیم بود.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
به گزارش «شفاآنلاین»، صبح روز 22 فروردین امسال مرد جوانی هراسان و مضطرب خود را به اورژانس یکی از بیمارستانهای خصوصی درجه یک تهران در شهرک غرب رساند و از مسئولان اورژانس برای کمک به همسر باردارش کمک خواست.
بلافاصله زن جوان که از شدت درد زایمان به خود میپیچید به اورژانس منتقل شد. پزشکان پس از بررسیهای اولیه دستور دادند این زن بلافاصله برای عمل سزارین به اتاق عمل منتقل شود. دقایقی بعد هم نوزاد دختر با شرایط طبیعی به دنیا آمد.
با این حال بهرغم اینکه مادر و نوزاد در شرایط طبیعی بودند ولی چند ساعت بعد، به بخش منتقل شدند. مرد جوان و سایر اعضای خانوادهاش که بیصبرانه منتظر این لحظه بودند، همزمان با فیلمبرداری، مادر جوان و نوزادش را در آغوش کشیدند.
پدر نوزاد که نخواست نامش فاش شود، با بیان این مطالب گفت: آن شب با خوشحالی راهی خانه شدم و روز بعد به بیمارستان رفتم و پس از تسویهحساب همراه همسر و فرزندم به خانه برگشتیم. این در حالی بود که تعداد زیادی از اقوام و فامیل منتظرمان بودند. اما چند ساعت از رسیدن ما به خانه نگذشته بود که تلفن همراهم به صدا درآمد. وقتی تلفن را جواب دادم، صدای یکی از پرسنل بیمارستان را شنیدم که با اضطراب از من خواست هر چه سریعتر همراه همسر و نوزادمان به بیمارستان برگردیم. وقتی با تعجب و دلهره علت را پرسیدم، گفت: متاسفانه فکر میکنیم فرزند شما با نوزاد دختر دیگری جابجا شده است و ... .
مردجوان با صدایی بغضآلود و ناراحت ادامه داد: چند نفر ازبستگان و دوستان نزدیک که در خانه ما شاهد گفتوگوی تلفنی و دگرگونی چهرهام شده بودند، از من درباره اتفاقی که رخ داده بود، سوال کردند. من هم در اوج ناراحتی موضوع را مطرح کردم. همسرم و بقیه فامیل و نزدیکان با شنیدن حرفهایم شوکه شدند. همان موقع نیز با مشاهده دستبند نوزاد متوجه شدیم مشخصات درجشده با مشخصات فرزند ما صد در صد مغایرت دارد.
این پدر جوان افزود: با عذرخواهی از میهمانان بلافاصله راهی بیمارستان شدیم. پس از ورود به بخش، چند تن از مسئولان مربوطه با نشان دادن خانواده دیگری اعلام کردند که آنها متوجه موضوع احتمالی جابجایی بچهها شدهاند و به همین خاطر نیز درخواست پیگیری ماجرا را دادهاند.
مرد جوان گفت: در حالی که همچنان شوکه بودیم، به این سهلانگاری بسیار بزرگ اعتراض کردیم. مسئولان مربوطه نیز در پاسخ گفتند که برای حل مشکل باید هر دو مادر و نوزادها در بیمارستان بمانند تا آزمایشهای لازم صورت گیرد. در عین حال از من و مرد جوان دیگری که تازه پدر شده بود نیز نمونهبرداریهای لازم صورت گرفت اما متاسفانه از طریق آزمایش خون نتیجهای حاصل نشد. ضمن اینکه چهره بچهها نیز شباهت زیادی به هم داشتند و از این بابت نیز با مشکل روبهرو بودیم.
پدر نوزاد جابجاشده اظهار کرد: در حالی که همگی ما و خانوادههایمان شرایط بحرانی و پراسترسی داشتیم به ما اعلام شد که تنها راه تشخیص هویت بچهها انجام آزمایشهای دقیق ژنتیکی است که البته این روند نیز نیازمند طی مراحل قضایی و اداری مربوطه بود. با این حال قرار شد تا زمان انجام این آزمایشها و اعلام نتایج، هر دو مادر و نوزدانی که تحویل آنها شده بود، در بیمارستان بمانند و ضمن شیردهی و مراقبت از بچهها منتظر اعلام نتایج آزمایشها باشیم.
وی افزود: در این چند روز همگی ما شرایط بسیار سخت و بحرانی را پشت سرگذاشتیم اما متاسفانه در نخستین آزمایشهای ژنتیکی نیز نتیجه لازم به دست نیامد. به همین خاطر دوباره مجبور به انجام این آزمایشها شدیم تا اینکه سرانجام روز چهارشنبه نتایچ آزمایشهای اولیه اعلام و مشخص شد که هر دو نوزاد جابهجا شده بودند؛ یعنی نوزادی که ما به اسم فرزندمان به خانه آورده بودیم، فرزند خودمان نبود.
این مرد جوان با انتقاد شدید از مسئولان بیمارستان گفت: بهطور قطع، این اتفاق تلخ تاثیر بسیار بد روحی و روانی برای همه اعضای دو خانواده داشته و ما منتظر اعلام نظر رسمی مسئولان بیمارستان هستیم.
وی خاطرنشان کرد: گلایهای که از مسئولان بیمارستان داریم اینست که روز انتقال همسرم به بیمارستان در حالی که او به شدت از درد به خود میپیچید به ما اعلام کردند تا زمانی که پولی به حساب بیمارستان واریز نشود، از پذیرش معذورند. این در حالی بود که من دارای بیمه تکمیلی هم بودم اما با این حال مبلغی را به عنوان بیعانه واریز کردم. ضمن اینکه بهرغم تمامی مشکلات پیشآمده برای ما آنها حتی حاضر نشدند هیچ تخفیفی بدهند.
شفاآنلاین نوشت: خبرنگاران ما طی چند روز اخیر بارها با بیمارستان مذکور تماس گرفته شده و ضمن پیگیری موضوع، خواستار شنیدن توضیحات آنها در اینباره شدند اما آنها از اساس این اتقاق را به شدت تکذیب کردند.
در پی انتشار این گزارش، تیمی از کارشناسان سازمان بازرسی کل کشور، رسیدگی به این ماجرا را در دستور کار قرار دادند.
رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در گفتوگو با فارس:
بالگرد سقوط کرده برای مدیریت بحران بود/ هلیکوپتر را امانتی به هلال احمر داده بودیم
رئیس سازمان مدیریت بحران کشور سرانجام به حرف آمد و گفت: بالگرد سقوط کرده برای مدیریت بحران اما در اختیار هلال احمر بوده است.
اسماعیل نجار در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی فارس درباره سقوط یک بالگرد در تاریخ 7 اسفند 1393 در منطقه پس قلعه و کشته شدن سه نفر شد اظهار داشت: مالکیت این بالگرد برای مدیریت بحران کشور بوده است و در مدتی قبل، در تدارکاتی این بالگرد به هلال احمر جمهوری اسلامی ایران واگذار شد و نهایتاً نیز دراختیار هلال احمر قرار گرفت.
وی ادامه داد: در این خصوص، نامهای نیز نوشته شده است که به صورت امانت به هلال احمر جمهوری اسلامی ایران واگذار شود چرا که هم ناوگان هلال احمر افزایش پیدا میکرد و هم از این بالگرد نیز نگهداری و مراقبت میشد
پایگاه خبری عقاب نیوز :
پدر معتادی که گلوی فرزندش را برید، توسط ماموران پلیس آگاهی دستگیر و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
به گزارش پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 16:30 مورخه 17 دی ماه زنی با مراجعه به کلانتری 152 خانی آباد گفت: پسرم بنام «حامد . ی» (متولد 1359) به همراه پسر هشت ساله اش بنام «نوید» (نوه شاکیه) از خانه خارج شد زمانی که حامد به خانه بازگشت، بر روی لباس ها و کفش ها و حتی بر روی پلاک موتورسیکلتش آثار خون وجود داشت اما از نوید خبری نبود.
با توجه به اظهارات مادربزرگ نوید، بلافاصله مأموران کلانتری 152 خانی آباد به محل زندگی حامد که پس از متارکه از همسرش در منزل مادری اش زندگی می کرد، رفته و اقدام به دستگیری وی کردند.
با توجه به کشف آثار خون بر روی لباس ها و همچنین موتورسیکلت و احتمال ارتکاب جنایت از سوی حامد، مأمورین در خصوص سرنوشت نوید به تحقیق از حامد پرداختند.
حامد در اظهاراتش به مأمورین عنوان کرد که آثار خون موجود بر روی لباس ها و موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ به علت درگیری او در خیابان نیلوفر بوده که طی آن با چندین نفر که قصد ربودن نوید را داشته اند !! درگیر شده و آنها را با چاقو زده است و در ادامه مدعی شد که نوید توسط این افراد ربوده شده است.
با توجه به اظهارات حامد در خصوص درگیری وی در خیابان نیلوفر، بلافاصله مأمورین به خیابان نیلوفر مراجعه و به تحقیق از اهالی و کسبه این منطقه پرداختند اما با تجمیع اظهارات اهالی مشخص شد که هیچ درگیری در این منطقه رخ نداده است.
همزمان با تحقیقات در کلانتری 152 خانی آباد و ثبت پرونده فقدان پسربچه هشت ساله در سیستم جامع پلیس، در ساعت 20:30 هفدهم دی ماه مأمورین گشت منطقه 19 پلیس راهور تهران بزرگ در حین گشت زنی جسد پسربچه ای را در فضای سبز واقع در زیر پل شهید صنیع خانی کشف می نمایند که بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل کشف جسد حاضر شدند.
بلافاصله تحقیقات از همان محل کشف جسد آغاز و با بررسی سوابق فقدان افراد، هویت جسد که همان نوید هشت ساله بود ، شناسایی شد.
با کشف جسد نوید که از ناحیه گلو دچار بریدگی شدید شده و از سوی دیگر با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده در خصوص ارتکاب جنایت توسط «حامد . ی»، هماهنگی های لازم انجام و پدر نوید جهت ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که حامد اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر به ویژه شیشه دارد و همین موضوع باعث شده تا همسرش از وی متارکه کند.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به دلایل، شواهد و مدارک بدست آمده و احتمال ارتکاب جنایت توسط پدر مقتول (نوید) ، «حامد . ی» با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته و تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفته است.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
با حضور مأموران کلانتری در محل مشخص شد که فردی به نام یوسف ( متولد 1341 ) توسط دو نگهبان یک شرکت خصوصی دستگیر شده است.
در تحقیقات اولیه از دو نگهبان شرکت مشخص شد که فرد دستگیر شده، همکار سابق آنها بوده که چندی پیش از شرکت اخراج شده است.
پرونده در اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت مسلحانه و به دستور شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اظهارات نگهبان شرکت
یکی از نگهبانهای شرکت که طی درگیری با همکار سابق خود اقدام به گرفتن سلاح و دستگیری وی کرده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : در ساعت 3:00 مورخه 93/10/3 در داخل شرکت بودم که متوجه ورود یوسف به داخل شرکت شدم؛ یوسف با سرکردن یک کلاه نقابدار سعی داشت تا مانع از شناسایی خود شود اما بلافاصله پس از شنیدن صدایش که با تهدید اسلحه مرا به سمت اتاق استراحت خدمات هدایت می کرد، او را شناختم؛ یوسف پس از بردن من به داخل اتاق استراحت خدمات، همکارم را که در حال استراحت بود مجبور کرد تا دستانم را با نوار چسب پهنی که به همراه خودش آورده بود، ببندد.
پس از بستن دستانم، یوسف همکارم را در داخل یکی از اتاقهای شرکت حبس کرد و پس از آن مجددا به سراغ من آمد، یک پلاستیک را روی سرم کشید و شروع به فشار دادن گلویم کرد. همکارم در زمان بستن دستانم، آنها را بگونهای بسته بود که با قدری فشار توانستم آنها را آزاد کنم؛ پس از آزاد شدن دستانم، در حالیکه یوسف همچنان گلویم را فشار می داد با او درگیر شدم که در زمان درگیری گلولهای از اسلحه شلیک شد که به زمین اصابت کرد. پس از گرفتن اسلحه از دست یوسف، به سراغ همکارم رفته و پس از آزاد شدن وی از داخل اتاق، با پلیس تماس گرفته و یوسف را به مأمورین تحویل دادیم.
اظهارات متهم
متهم در خصوص انگیزه تهیه سلاح کمری و دیگر اقدامات خود به کارآگاهان گفت : نگهبان شرکت چندین بار برایم پاپوش درست کرده و باعث اخراج من از شرکت - پس از هفت سال کار کردن – شد؛ به همین علت تصمیم گرفتم تا برای ترساندن و زهرچشم گرفتن از وی، اسلحهای تهیه و نیمه شب به سراغ او در داخل شرکت بروم؛ در لحظه درگیری نیز چون او از نظر بندی قویتر از من بود ضربه محکمی به پشت سرم وارد کرد که پس از آن توانست اسلحه را از من بگیرد. انگیزه ام، تنها و تنها ترساندن بود و هیچ قصدی برای سرقت از داخل شرکت نداشتم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با تکمیل پرونده و به دستور مقام محترم قضایی، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران، برخی خبرهای منتشر شده درباره اسیدپاشی به «صورت یک راننده» را تکذیب کرد. در برخی رسانهها آمده است راکبان یک دستگاه موتورسیکلت، به یک راننده خودرو اسید پاشیده اند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از «فارس»، حسن عباسی، خبر منتشر شده از سوی برخی رسانهها در مورد اسیدپاشی به صورت یک راننده جوان را تکذیب کرد.
در خبر منتشر شده در برخی رسانه ها آمده بود: «راننده خودرو که جوانی 26 ساله است، با حضور نیروهای امدادی و اورژانس به بیمارستان سوانح و سوختگی اعزام و با توجه به سطحی بودن جراحت ها، وی سرپایی مداوا و ترخیص شد».
مدیر روابط عمومی اورژانس نیز تاکید کرد، نیروهای اورژانس، دیروز پنجشنبه، هیچ عملیاتی مربوط به اسیدپاشی نداشته اند.
وی با بیان اینکه فقط یک مورد اسیدپاشی در میدان منیریه گزارش شده بوده، گفت: با حضور تکنسینهای اورژانس مشخص شد که این موضوع، صحت نداشته و مصدومی در کار نبوده است.
پنجشنبه شب، یکی از رسانهها مدعی شده بود: «در محدوده کلانتری هفت چنار، دو راکب موتورسیکلت که صورت های خود را پوشانده بودند، اقدام به اسیدپاشی به راننده جوان یک دستگاه خودرو کردند. راننده 26 ساله با حضور نیروهای امدادی و اورژانس به بیمارستان سوانح و سوختگی اعزام و با توجه به سطحی بودن جراحت ها، وی سرپایی مداوا و ترخیص شد.»
پایگاه خبری عقاب نیوز :
این درحالی بود که مشخص شد این دو نفر فوتبالیست شاغل در لیگ برتر هستند که البته پس از بررسی وضعیت آنها دستور به آزادی این دو نفر داده شد.
این دو بازیکن میانسال هستند و خبرگزاری فارس اطلاعات مربوط به دستگیری این دو بازیکن را در اختیار دارد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
بعد از ظهر 11 اسفندماه سال 91 وقتی پدر خود را به مدرسه دخترانه در یکی از خیابانهای تهران رساند تا دختر 11 سالهاش را باخود بهخانه ببرد، هیچ اثری از دخترش نیافت.پدر وقتی دید کسی از دخترش خبر ندارد به داخل مدرسه رفت و سراغ «مریم» را از مدیر گرفت و شنید نیم ساعت پیش مدرسه را تعطیل کردهاند و اطلاعی از سرنوشت مریم ندارند.پدر نگران خیلی زود پلیس را در جریان ناپدید شدن دخترش گذاشت و تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس «سپیدنامه» از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران دست به کار شدند تا پرده از این معمای گم شدن دختر دانشآموز بردارند.
سرانجام با گذشت پنج ساعت از گمشدن مریم، زنگ تلفنهمراه پدرش به صدا در آمد. آنسوی خط مرد ناشناسی ادعا کرد دختر دانشآموز گروگان آنها است و پدر مریم باید در ازای آزادی وی پول میلیونی بپردازد. پدر در حالی که شوکه شده بود، ماجرای گروگانگیری را به پلیس خبر داد.
با توجه به سرنخهای بهدست آمده، تحقیقات شبانهروزی کارآگاهان برای یافتن ردی از سرنوشت دختر 11 ساله به بنبست خورد زیرا دوربینی در اطراف مدرسه وجود نداشت و کسی شاهد این ماجرای آدمربایی نبود.سرانجام با گذشت سه شبانهروز از گم شدن دختر دانشآموز، کسانی که در همسایگی خانه مریم زندگی میکردند متوجه سر وصداهای کودکانهای در چاهک آسانسور خانهشان شدند.
ساکنان مجتمع مسکونی خیلی زود موضوع را به مأموران آتشنشانی اطلاع دادند، با حضور تیمی از مأموران آتشنشانی در محل و بررسیهای میدانی مشخص شد دختر بچهای در چاهک آسانسور به سر میبرد. دقایقی بعد ایندختر در حالی که دست و پا و دهانش را با چسب بسته بودند از چاهک آسانسور بیرون کشیده شد و همه دیدند دختر رنجور کسی جز مریم نیست که چند روزی میشود پلیس در جستوجوی وی است. وقتی مأموران پلیس خود را به اسارتگاه دختر دانشآموز در چاهک آسانسور ساختمانشان رساندند در بررسیهایشان یک کارت ملی و عکس متعلق به مردی با نام «احسان» پیدا کردند.دختربچه در حالی که رنگ و رویش پریده بود و به سختی حرف میزد، تحت تحقیق گرفته شد و به تیم پلیسی گفت: روزی که از مدرسه به خانه آمدم وقتی وارد پارکینگ خانهمان شدم دو مرد مرا غافلگیر کرده و یکی از آنها دستهایش را روی دهانم گذاشت تا کسی فریادم را نشنود، سپس مرا به داخل چاهک آسانسور خانهمان بردند و دست و پا و دهانم را با چسب بستند، یکی از آن مردان تا سه شبانهروز کنار من بود تا فریاد نزنم و کسی با خبر نشود من در چاهک آسانسور هستم. در این مدت نگهبان به من چیپس و پفک میداد تا گرسنه نشوم، روز سوم همان مرد که نگهبانم بود مرا تنها گذاشت و بسختی توانستم چسب دهانم را تا حدودی باز کنم. خیلی گرسنه و کم رمق بودم، هربار آسانسور حرکت میکرد و پایین میآمد وحشت میکردم. فاصله صورتم با کف آسانسور کمتر از نیم متر بود و تنها شبها که استفاده از آسانسورکمتر بود احساس آرامش میکردم. میدانستم که پدر ومادرم در یک قدمی من بارها سوار آسانسور شدهاند و نمیدانند من زیر پاهایشان چه شرایط سختی دارم.
وقتی نگهبانم تنهایم گذاشت به خودم جرأت دادم تا تکاپوی بیشتری کنم و توانستم چسب دهانم را باز و شروع به داد و فریادکنم، خیلی طول کشید تا صدایم را شنیدند. صدای حرکت آسانسور خیلی زیاد بود و گاهی نا امید میشدم تا اینکه سرو صدایی را بالای سرم شنیدم و دیدم در حالی که کابین آسانسور در طبقات بالا است در طبقه پایین باز شد، انگار بههمه آرزوهایم رسیدم؛ آنقدر گریه کردم که چشمانم همه جا را تیره و تار میدید و تنها جایی که میتوانست به من آرامش بدهد آغوش پدر و مادرم بود. چشمانم در چاهک آسانسور بهتاریکی عادت کرده بود و وقتی مرا خارج کردند بسختی میتوانستم چشمانم را باز کنم تا اینکه پساز چند ساعت اوضاع عادی شد.
با این ادعاهای تلخ دختر دانشآموز، کارآگاهان کارت شناسایی و عکس برجای مانده از احسان را تحت تحقیق و تجسس قرار دادند و متوجه شدند کارت جعلی است اما عکس متعلق به نگهبان ساختمان بود که همزمان با این گروگانگیری آنجا را ترک کرده و ناپدید شده بود.بدین ترتیب مرد نگهبان تحت تعقیب گرفته شد تا اینکه دو سال بعد مخفیگاه وی در اسلامشهر شناسایی و با دستور بازپرس جنایی تهران دستگیر شد.مرد نگهبان که «حیدر» نام دارد پس از بازداشت ادعا کرد هیچ اطلاعی از سرنوشت دختر 11 ساله نداشته و نمیداند چهکسی وی را ربوده و داخل چاهک آسانسور انداخته است.
اصرار بر بیگناهی این مرد مرموز در حالی بود که تجسسها نشان داد حیدر سازنده آسانسور است و اطلاعات کاملی از چگونگی کار آسانسور و جزئیات چاهک آن داشته و میتوانسته در طراحی گروگانگیری، چاهک آسانسور را محلی برای اسارتگاه مریم انتخاب کند.بنابر این گزارش، مرد مرموز در بازداشت پلیس است و تحقیقات برای افشای راز دو ساله ربودن دختر دانشآموز ادامه دارد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
فرمانده انتظامی تهران بزرگ اظهار داشت: در پی بروز حادثه اسیدپاشی به مدیر بیمارستان ضیاییان تهران بلافاصله یک تیم ویژه مسئول پیگیری موضوع شد و با انجام یک سلسله اقدامات فنی و پلیسی، عوامل اسیدپاشی ظرف مدت 12 ساعت شناسایی شدند.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بعد از گذشت 24 ساعت بعد از حادثه هر دو عامل در دو عملیات غافلگیرانه دستگیر شدند که با توجه به بررسیهای به عمل آمده مشخص شد عامل اصلی اسیدپاشی یک پزشک بوده و متهم دوم نیز دانشجو است.
سردار ساجدینیا خاطرنشان کرد: انگیزه اسیدپاشی صنفی عنوان شده است.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
مجرم سابقهدار که با تقلید صدا توانسته بود ۲۰۰میلیون تومان از حساب مشتریان خوشنام بانکها سرقت کند به دام پلیس افتاد.
تحقیقات پلیس آگاهی تهران برای دستگیری مرد شیاد از شهریور امسال شروع شد. شاکی پرونده نماینده حقوقی یکی از بانکها بود که پس از حضور در پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران گفت: چند روز پیش مردی با بانک تماس گرفت و خودش را به نام یکی از مشتریان خوشنام و خوشحساب شعبه معرفی کرد. او بعد از احوالپرسی از کارمند بانک خواست که 54میلیون تومان از حسابش بهحساب دیگری منتقل کند. کارمند بانک هم با شنیدن صدای وی، باورش شد که تماس گیرنده مشتری خوشنام بانک است و بیآنکه از او مدرکی بخواهد، قبول کرد که این کار را برایش انجام دهد اما با تماس صاحب اصلی حساب معلوم شد که کارمند بانک فریب یک کلاهبردار را خورده است.
با شکایت نماینده حقوقی بانک، پروندهای در اداره آگاهی به جریان افتاد و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری مرد کلاهبردار شروع شد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که شکایات دیگری نیز در اختیار پلیس قرار گرفت. طبق همه این شکایتها، مردی در تماس با شعبههای بانکی خودش را به نام یکی از مشتریان خوشحساب معرفی و با گفتن این جمله که کار بانکی فوری دارد، درخواست انتقال مبالغی هنگفت از حسابش بهحساب دیگری کرده بود. کارمند بانک نیز فریب وی را خورده و به تصور اینکه تماسگیرنده، خود صاحب حساب است، اقدام به انتقال وجه کرده بود.
بررسیهای پلیس نشان میداد که مرد کلاهبردار با این شگرد توانسته مبلغی حدود 200میلیون تومان از حساب 4نفر سرقت کند. از سوی دیگر مأموران دریافتند که این مرد تمامی این مبالغ را به حسابی منتقل کرده بود که با مدارک شناسایی مسروقه افتتاح شده بود.
مأموران در ادامه متوجه شدند که مرد کلاهبردار بعد از هر سرقت راهی صرافیها شده و با پولهای سرقتی اقدام به خرید دلار و سکه کرده است. در بررسی تصاویر ضبط شده در دوربین مداربسته این صرافیها تصویر مرد کلاهبردار به دست آمد. بررسیها نشان میداد که این مرد برای اینکه صاحبان صرافیها به او مشکوک نشوند، هربار که برای خرید سکه و ارز به آنجا میرفته لباس خلبانی به تن میکرده تا همه تصور کنند که وی کاپیتان هواپیماهای مسافربری است.
تصویری که از متهم بهدست آمده بود بررسی و مشخص شد که این تصویر متعلق به یک مجرم سابقهدار است. مردی به نام مهران، 40ساله که پیش از این نیز به جرم کلاهبرداری دستگیر و راهی زندان شده بود. با این سرنخ، مخفیگاه متهم در شهرستان کرج شناسایی و او در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. متهم در بازجوییها به سرقت و کلاهبرداری 200میلیون تومانی با تقلید صدای مالباختگان اعتراف کرد. بهگفته سرهنگ جانپرور، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران، تحقیقات برای مشخص شدن شگرد متهم برای دستیابی به مشخصات مالباختهها ادامه دارد.
پایگاه خبری عقاب نیوز :
مدیر بیمارستان ضیاییان بعد از حادثه اسیدپاشی از ناحیه چشم آسیب دید و به بیمارستان چشم فارابی منتقل شد.
عباس زارع نژاد، مدیر کل روابط عمومی وزارت بهداشت در گفت و گو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس با اعلام این مطلب افزود: انوری مدیر بیمارستان ضیاییان است و رئیس بیمارستان نیست وی بعد از اتمام کار هنگام بازگشت به منزل توسط موتورسواری تعقیب می شد تا اینکه سرانجام هنگام رسیدن به جلوی منزل و هنگام پیاده شدن از خودرو مورد اسیدپاشی قرار گرفت.
وی گفت: خوشبختانه صورت وی آسیب جدی ندیده، آسیب چشم راست وی نیز زیاد نیست اما آسیب دیدگی در چشم چپ بیشتر است که برای درمان به بیمارستان فارابی منتقل شده است.
مدیر کل روابط عمومی وزارت بهداشت ادامه داد: متأسفانه در بیمارستان ضیاییان در گذشته نیز سابقه چنین مواردی وجود دارد و چندی پیش نیز معاون آموزشی این بیمارستان مورد سوء قصد قرار گرفته بود.
زارع نژاد گفت: متأسفانه پزشکان و پرستاران مراکز درمانی در موارد زیادی با مشکلات امنیتی مواجه می شوند و لازم است که امنیت این افراد با همکاری نیروی انتظامی بیش از گذشته تأمین شود.
رئیس بیمارستان ضیاییان تهران هنگام مراجعت به منزل توسط راکبین یک دستگاه موتور سیکلت مورد اسیدپاشی قرار گرفت. دستگیری اسیدپاشان در دستور کار پلیس تهران قرار گرفته و یک تیم ویژه برای این کار اختصاص یافته است.
به گزارش فارس، به نقل از مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، مقارن ساعت 21 امشب دکتر انوری رئیس بیمارستان ضیاییان تهران هنگام مراجعت به منزل و در زمان پیاده شدن از خودرو توسط دو نفر راکبین یک دستگاه موتور سیکلت مورد اسیدپاشی قرار گرفت و از ناحیه دو چشم آسیب دید که بعد از حادثه به یکی از بیمارستانهای شهر تهران منتقل شد و هماکنون اقدامات لازم برای درمان وی آغاز شده است.
بر این اساس سریعاً دستگیری اسیدپاشان در دستور کار پلیس تهران قرار گرفته و یک تیم ویژه برای این کار اختصاص یافته است.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، 23 شهریور سال 92 ماموران در جریان وقوع یک قتل در خانه ای در خیابان دماوند قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل به تحقیق در این رابطه پرداختند.
تحقیقات نشان داد که پسر جوانی به نام مسعود با شلیک گلوله کلت به قتل رسیده است. قاتل که همان لحظه از سوی همسایه ها دستگیر شده بود، در جریان تحقیقات به ماموران گفت: مقتول را از قبل می شناختم. من یک طلا فروشی دارم که چند روز پیش مورد دستبرد قرار گرفت.
وی ادامه داد: مقتول هم جزو سارقان بود و می دانم که دزدها را اجیر کرده بود. از طرفی چند روز قبل هم با او درگیر شده بودم. برای همین به قدری از دست او عصبانی بودم که امروز رفتم با اسلحه ای که از قبل تهیه کرده بودم او را کشتم.
با اعتراف این مرد جنایتکار و تکمیل تحقیقات پرونده پس از صدور کیفرخواست از سوی دادیار جنایی، برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و قرار است به زودی در همین شعبه محاکمه شود.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، زوج جوان پس از مراجعه به دادگاه خانواده از قاضی خواستند تا حکم طلاقشان را صادر کند. مرد جوان در خصوص علت این درخواست گفت: آقای قاضی همسرم خیلی بد دهن است و مرتب به من فحش و ناسزا می گوید.
وی ادامه داد: هربار که دعوایمان می شود مرا به باد ناسزا می گیرد و هرچه از دهنش در می آید به من می گوید. دیگر تحمل این رفتارهای او را ندارم و می خواهم برای همیشه از او جدا شود.
پس از آن همسر این مرد نیز به قاضی گفت: شوهرم کارهایی می کند که اعصاب من خورد شود. من بددهن نیستم و دوست ندارم حرف بدی به او بزنم ولی خودش باعث می شود. راستش من هم دیگر نمی خواهم با او زندگی کنم و طلاق می خواهم.
پس از صحبت های این زوج قاضی حکم طلاق توافقی را صادر می کند.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران؛ ساعت ۲۲ شب گذشته ماموران تخصصی پایگاه دوم پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ جهت دستگیری و پاکسازی نقاط آلوده سطح حوزه استحفاظی از وجود خرده فروشان موادمخدر به موقعیت میدان صنعت در شهرک غرب اعزام شدند.
ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر در حین ماموریت جهت حفظ جان خود و همچنین جلوگیری از فرار متهمان با استفاده از قانون بکارگیری سلاح اقدام به تیراندازی ۹ تیر با اسلحه سازمانی نموده و در این خصوص تعداد ۱۲ نفر متهم بنام های "مهران" "داود" "اژدر" "آرمان" "جمشید" " قادر" "کامبیز " "فرامرز" "نوروز" "حشمت" "شهرام " و "شکیب" دستگیر و مقدار ۲۱۱ گرم کراک ، ۲۰ گرم هروئین و ۷ گرم شیشه بالفافه کشف گردید.
سرهنگ محمد بخشنده سرپرست پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ درباره این خبر به باشگاه خبرنگاران گفت: متهمان پس از دستگیری به مقر منتقل و پس از تشکیل پرونده اعضای باند توزیع مواد افیونی جهت سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضایی قرار گرفتند.
صبح چهارشنبه جلسه ویژه زیرمیزی پزشکان با حضور روسای بازرسی دانشگاه علوم پزشکی تهران، معاونت انتظامی سازمان نظام پزشکی، علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس تعزیرات حکومتی تهران در ساختمان تعزیرات تهران برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر علی فتاحی معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور با بیان اینکه تعرفه های پزشکی 140 درصد افزایش یافته است، گفت: این افزایش در حالی است که در 6 سال گذشته هیچگونه افزایش تعرفه نداشتیم و تدوین کتاب تعرفه ها کار بزرگی بود که وزیربهداشت توانست آن را کلید بزند که 95 درصد آن مورد تایید نهادها، انجمن ها، دانشگاه ها و پزشکان است.
وی افزود: آمارها نشان می دهد که 5 درصد شکایت ها تعرفه ای است.
محمدرضا چراغ زاده رئیس اداره نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران هم در ادامه گفت: متاسفانه سرعت رسیدگی به پرونده ها پایین است. گاهی نتیجه پرونده ها در تعزیرات را نمی دانیم چه شد و رونوشتی از حکم و اجرای حکم را نمی بینیم. هرچند که شکایت ها به یک سوم کاهش داشته است.
جعفر سالاری رئیس اداره بازرسی و نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم آماری از سامانه 1690 ارائه کرد و گفت: روز گذشته 80 مورد تلفن داشتیم که 2 مورد آن تعرفه ای بود. روز اول هم حدود 35 هزار نفر با این سامانه تماس گرفتند.
محمدی مدیرکل تعزیرات تهران سئوال کرد: آیا مشکل تعرفه ها در این سامانه اعلام می شود که پاسخ دادند: تعرفه ها را باید با 1490 تماس بگیرند و ما شهروندان را راهنمایی می کنیم.
محمدی گفت: نمی شود که یک شهروند با سامانه تماس گرفته تا مشکل تعرفه و تخلف را گزارش دهد آن وقت بگویید اینجا نیست با این شماره تماس بگیرید! مگر می شود. خب بهتر نیست سامانه ها را یکی کنید؟ که مسئولان دانشگاه علوم پزشکی گفتند: این سامانه برای تخلفات بستری ایجاد شده است.
مرتضی خدایی رئیس شعبه 54 تعزیرات حکومتی تهران که مسئولیت رسیدگی به تخلفان پزشکی را برعهده دارد، گفت: مشکل تعرفه ها بخشی از موارد است. امروز موسساتی داریم که مانند قارچ سر از زمین در می آروند و وارد کار پوست و زیبایی می شوند و در حال گسترش هم هست. که مسئولان دانشگاه های علوم پزشکی این گفته ها را تایید کردند.
خدایی گفت: متاسفانه مردم به حقوق خود واقف نیستند و واقعا نمی دانند تعزیرات می تواند بر اساس قوانین موجود با تخلفات پزشکی برخورد کند. بعنوان مثال اگر بیمارستانی بیمه ای را قبول نکرد یک تخلف است. یا اینکه وقتی درمانگاه ها مدیر فنی ندارند تخلف رخ داده است و باید گزارش شود.
فتاحی در ادامه گفت: رسیدگی به یک پرونده با توجه به مستندات و همچنین وقت تجدید نظر و اعتراض ها گاها تا 90 روز طول می کشد.
چزاغ زاده هم گفت: شکایت و گزارش ها را بلافاصله رسیدگی می کنیم و در مدت یک هفته کار انجام می شود. که محمدی مدیرکل تعزیرات در پاسخ گفت: یک هفته که اسمش بلافاصله نیست. باید کار جهادی کنید. ما هر روز برای اعزام قاضی آماده ایم. برای هر سه دانشگاه می توانم تیم تعزیراتی آماده کنم.
وی افزود: تعزیرات می تواند همزمان تخلف را رسیدگی کرده و با توجه به مستندات همان لحظه حکم صادر کند. به نوعی مردم باید ببینند که این شکایت به سرعت ترتیب اثر داده می شود.
خدایی رئیس شعبه 54 تعزیرات خطاب به مسئولان نظارت دانشگاه ای علوم پزشکی گفت: متاسفانه برخی پزشکان با افزایش تعرفه ها ارضاء نمی شوند. گاها تا 8 برابر تعرفه پول می گیرند. حالا کار به جایی رسیده که دیگر به حساب پزشک هم پول نمی ریزند بلکه کیف های پرپول را از خانواده یا خود بیمار در بیمارستان به روش های مختلف نقدا می گیرند. این در حالی است که وقتی فردی بیمار است و نیاز فوری به عمل دارد حاضر است هرکاری بکند تا بیمارش سالم شود. چرا نظام پزشکی حقوق ملت را در بخش درمان اطلاع رسانی نمی کند؟
فتاحی در این نشست با انتقاد شدید از رسانه ای شدن موضوع پروتزهای چینی و برخی اخبار گفت: این اقدامات اعتماد مردم را به پزشک کم می کند. که علی روشن مدیر روابط عمومی تعزیرات حکومتی کشور در پاسخ گفت: ما اسناد و مدارک و فیلمهایی داریم که نشان دهنده تخلف های غیرقابل باور از برخی پزشکان است. گاهی دو پزشک برای بیشتر گرفتن پول از بیمار مسابقه می گذارند، اما آن را رسانه ای نمی کنیم.
خدایی هم گفت: اینکه می آیید خبر پروتزهای چینی را تکذیب می کنید درست نیست. اگر بخواهید اینگونه کار کنید ما هم اسناد و احکام را رسانه ای می کنیم تا باور کنید که این تخلفات وجود دارد.
این جلسه در حالی به پایان رسید که تعزیرات در تمام زمینه ها اعم از اعزام قاضی، تیم تعزیراتی و حضور تمام وقت برای برخورد با تخلفات پزشکی اعلام آمادگی کرد اما دانشگاه های علوم پزشکی پاسخی به این اعلام آمادگی ندادند و گفتند که باید بررسی کنیم.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم به تازگی شغل جدیدی پیدا کرده که باید به صورت شبانه کار کند.
وی ادامه داد: او در داروخانه یک بیمارستان مشغول به کار شده و شب ها در خانه نیست. اما من از همان اول با این کار او مخالف بودم و دوست نداشتم که شوهرم در شیفت شب کار کند. ولی او اصلا به خواسته من اهمیت نمی دهد و به خاطر اینکه علاقه دارد در بیمارستان کار کند شغل قبلی خود را رها کرده و در بیمارستان مشغول به کار شده است.
زن جوان گفت: او شب ها به سر کار می رود و روزها هم مرتب خواب است. حتی یک روز تعطیلی هم ندارد و ما اصلا همدیگر را نمی بینیم و با هم صحبت نمی کنیم. هیچ کجا نمی توانیم با هم برویم و اگر جایی دعوت شویم من باید به تنهایی به مهمانی بروم. برای همین دیگر خسته شدم و درخواست طلاق دارم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر او را به دادگاه احضار کرد.
به گزارش گروه علمی باشگاه خبرنگاران؛ به نقل از مرکز لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران؛ زمان این زمین لرزه ساعت 06:50:06 با قدرت 2.1 ریشتر در فشم، تهران ثبت شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، زوج جوان با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق توافقی دادند. قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده از آنها علت درخواست طلاق را پرسید که مرد جوان گفت: آقای قاضی 6 ماه است که با همسرم ازدواج کرده ام ولی در این مدت او هنوزم با همسر سابق خود در ارتباط است و هر هفته به بهانه بردن بچه پیش پدرش او را می بیند. دیگر تحمل این وضع را ندارم و می خواهم از همسرم جدا شوم.
بعد از حرف های این مرد زن جوان نیز به قاضی گفت: من باید هر هفته دخترم را پیش پدرش ببرم تا او را ببیند. برای همین مجبورم که با شوهر سابقم در ارتباط باشم. او هر هفته با من تماس می گیرد و در یک جایی با من قرار می گذارد تا دخترش را ببیند.
وی ادامه داد: اما شوهرم زندگی را برایم جهنم کرده و ما هر هفته سر این موضوع با هم دعوا داریم. من نمی توانم شوهر قبلی ام را نبینم و مانع ملاقات او با دختر بشوم. برای همین بهتر است که ما از هم جدا شویم.
بعد از اصرار زوج جوان برای طلاق حکم طلاق توافقی از سوی قاضی صادر شد.
در محل مذکور یک دستگاه بالابر نیز وجود داشته که پنج نفر از دانشآموزان بنا به دلایل نامعلومی با بالابر که متصل به برق فشار قوی بوده برخورد کرده و دچار برقگرفتگی شدند.
مجروحان بلافاصله توسط اورژانس رابر به بیمارستان بافت منتقل شدند.
این روزها برخی جوانهای موتورسوار به قصد شوخی، بطری آب بر روی صورت عابران دختر میپاشند که با توجه به ماجرای اسیدپاشی و پیش زمینه ذهنی دختران، شاید در لحظات نخست که شوک به این دختران وارد میشود، عوارض روحی وارده، کمتر از یک قربان اسیدپاشی نباشد.
از این منظر این نوع مردم آزاری برخی موتورسوارها که به اشتباه برخی عنوان شوخی را بر آن گذاشتهاند، یکی از بدترین رفتارهای ضداخلاقی است و مرزهای بیاخلاقی را به منتهی الیه ممکن سوق داده و از این منظر باید برخورد جدی با چنین رفتارهایی داشت تا حداقل مسائل حساس و التهاب آور در جامعه بازیچه برخی برای خوشگذرانی قرار نگیرد و در واقع شاید بتوان گفت چنین حرکتی به ذات به اندازه اصل ماجرای اسیدپاشی غیراخلاقی است.
دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پليس فتا اشک مي ريخت، در حالي که سرش را ميان دو دستش گرفته بود و به آينده تاريک خود مي انديشيد در ميان هق هق گريه به بيان ماجراي تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتي سال اول دبيرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا يک گوشي هوشمند تلفن همراه برايم بخرد.
پدرم که از قبولي من در امتحانات خرداد خيلي خوشحال بود گوشي تلفن زيبايي را به عنوان هديه قبولي برايم خريد. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه هاي اجتماعي مي شدم و با دوستانم چت مي کردم. روزهاي تابستان را با دوست يابي هاي شبکه اي سپري مي کردم و هر روز دوستان جديدي به گروه ما اضافه مي شد تا اين که در اين ميان جملات عاشقانه و احساسي پسر جواني توجهم را به خود جلب کرد.
آن قدر از جملات ادبي و زيباي «آرمان» لذت مي بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بيشتري برايم بفرستد. اين گونه بود که رابطه تلفني من و آرمان شروع شد، اما مدت زيادي نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهاي آغازين مهر هم گوشي تلفنم را پنهاني به مدرسه مي بردم تا بتوانم پاسخ پيامک هاي آرمان را بدهم.
در همين روزها آرمان براي اين که بتواند در مورد زيبايي من جملاتي بنويسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربي برايش بفرستم. من هم بدون آن که به کسي چيزي در اين رابطه بگويم با گوشي تلفن عکسي از خودم گرفتم و برايش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهديدم کرد که اگر براي حذف عکس از گوشي نزد او نروم عکسم را براي پدرم ارسال مي کند. خيلي ترسيده بودم اگر پدرم تصوير مرا آن گونه مي ديد چه پيش مي آمد؟
نمي توانستم تصميم درستي بگيرم، حتي نتوانستم موضوع را براي مادرم که رازدار اصلي زندگي ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردي آرمان رفتم و او نه تنها عکسم را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه هاي شيطاني خود فيلم گرفت که همين فيلم زمينه هاي سوء استفاده هاي بيشتر او را فراهم کرد تا اين که يک روز ديگر مرا به همان خانه مجردي کشاند و به همراه ۸ تن ديگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. ديگر همه هستي ام را از دست داده بودم و چاره اي نداشتم جز آن که ماجرا را براي مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فيلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگي من در بيراهه اي تاريک قرار گرفته است.
اولياي دم مرحوم سربندي بيان واقعيتهاي پرونده از سوي ريحانه را تنها شرط خود براي بخشش قاتل اعلام كردند.
ظهر ديروز اولياي دم مقتول همراه مادر ريحانه در دادسراي جنايي تهران حاضر شدند تا جلسه ديگري براي كسب رضايت اولياي دم برگزار شود؛ جلسهيي كه ديروز ناتمام ماند و قرار است ادامه آن امروز برگزار شود.
در جلسه ديروز يكي از اولياي دم خواستار بيان حقيقت از سوي ريحانه شد تا نقاط تاريك پرونده روشن شود. اين فرد در ادامه حرفهايش مدعي شد تا وقتي ريحانه حقايق پرونده را نگويد خبري از بخشش نيست.
اين عضو خانواده اولياي دم در حالي كه از برخي اظهارنظرهاي اعضاي خانواده ريحانه در فضاي مجازي و رسانههاي خارج كشور گلايه داشت، گفت: اينگونه سخنان در فضاي مجازي ما را آزار ميدهد و اي كاش اين مسائل مطرح نميشد. ريحانه در اين پرونده واقعيتها را نميگويد و اگر واقعيت را بيان كند حاضر به گذشت هستيم.
مادر ريحانه نيز در اين باره مدعي شد رسانهها سخنانش را تحريف و بزرگنمايي ميكنند و آنها اين سخنان را نگفتهاند. وي افزود: از اولياي دم ميخواهيم كه دخترم را ببخشند. حرفهاي ما در برخي سايتها و فضاي مجازي يك كلاغ، چهل كلاغ شده است.
در جلسه روز گذشته قاضي شهرياري با اعلام اينكه جلسه صلح و سازش براي تمامي محكومان قصاص برگزار ميشود، گفت: اميدواريم در اين پرونده نيز بتوان به صلح و سازش رسيد. اين جلسات براي همه محكومان برگزار ميشود و تنها به اين پرونده اختصاص ندارد. همه ميدانند لذتي كه در بخشش هست در قصاص نيست.
شهرياري در مورد فضاسازي رسانهها نيز گفت: فضاسازي رسانههاي معاند و خارجي تاثيري در كار ما ندارد و وظيفهمان را در مورد پروندهها انجام ميدهيم.
براساس اظهارات سرپرست دادسراي امور جنايي ويژه قتل جلسات صلح و سازش بعدي به زودي با حضور اولياي دم و خانواده ريحانه برگزار ميشود.
ريحانه جباري در اين پرونده متهم است در تيرماه سال 86 فردي به نام مرتضي سربندي را در محل كارش در خيابان ميرعماد تهران با ضربات چاقو به قتل رسانده است. ريحانه در جلسه دادگاه در مورد انگيزه قتل مدعي بود براي دفاع از حرمت خود و دفاع مشروع مرتكب قتل شده است؛ موضوعي كه در هيچ مرحلهيي از رسيدگي به پرونده ثابت نشد و هميشه به عنوان ادعايي واهي مطرح بود.
او در دادگاه گفت: من دختري خودبرتربين نيستم. يك دختر معمولي هستم كه اجازه ندادم نسبت به من هتك حرمت شود. اين اتفاق در مورد افراد خودبرتربين نميافتد. من يك طراح هستم و مرا به بهانه طراحي به آن خانه بردند. اما موضوع چيز ديگري بود و قصد تعرض به من را داشتند كه مقاومت كردم.
ريحانه كه در 19 سالگي مرتكب قتل شده بود پس از برگزاري جلسه دادگاه در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به قصاص محكوم شد كه اين حكم پس از تاييد از سوي ديوان عالي كشور براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي ارسال شده و چندين بار با مهلت اولياي دم و برگزاري جلسات صلح و سازش به تاخير افتاده است.
جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در گفتگو با خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران با اعلام این خبر گفت: ساعت 12 و 19 دقیقه ظهر امروز ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران از یک آتش سوزی گسترده در یک مجتمع تجاری در حوالی فلکه دوم صادقیه مطلع شد و بلافاصله 5 ایستگاه آتشنشانی به همراه پنج نردبان ، بالابر ، خودرو تنفسی، خودرو کف و تشک نجات عازم محل حادثه شدند.
وی ادامه داد : محل آتشسوزی یک مجتمع تجاری 10 طبقه بود که سه طبقه زیرزمین داشت و کانون آتش سوزی طبقه 2- این مرکز تجاری بود که در این محل یک تانکر بزرگ گازوئیل دچار آتشسوزی شده و دود غلیظی نیز تمام ساختمان را در بر گرفته بود.
ملکی افزود: آتشنشانان بلافاصله با کمک دستگاههای تنفسی خود را به زیرزمین رساندند و موفق شدند پس از یک عملیات سخت آتشسوزی را مهار کنند و همچنین سایر آتشنشانان 50 نفر از افراد محبوس شده را از طریق نردبان هیدورلیکی به بیرون انتقال دادند و 30 تن دیگر را نیز از طریق راه پلهها به بیرون هدایت کردند.
وی با بیان اینکه در این آتشسوزی سه تن از آتشنشانان دچار دود گرفتگی شده بودند یادآور شد: هیچ یک از شهروندان محبوس شده دچار آسیبدیدگی نشدهاند و خوشبختانه این حادثه تلفات جانی نیز نداشت.
به گفته این مقام مسئول در آتشنشانی؛ علت حریق توسط کارشناسان آتشنشانی در حال بررسی است و آتشنشانان نیز هماکنون در حال تخلیه دود و ایمنسازی محل هستند.
"محمدرضا زمانی" وکیل مدافع ضارب شهید خلیلی در گفتگو با خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران، با اشاره به اعلام حکم قصاص ضارب شهید خلیلی از سوی قاضی این پرونده اظهار داشت: حکم قصاص موکلم صادر شده است اما هنوز به ما ابلاغ نشده است.
وی ادامه داد: طی مهلت قانونی به این حکم اعتراض میکنیم.
گفتنی است؛ شهید خلیلی 25 تیر ماه سال 1390 در حین بازگشت از هیات، در پی امر به معروف و نهی از منکر از سوی افراد شرور مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و ضارب وی در سال 90 دستگیر شد اما به علت مجروحیت این طلبه آمر به معروف، دادگاه دیه جراحت برای ضارب صادر کرد اما اکنون با توجه به شهادتش، موضوع تغییر کرد و پزشکی قانونی در نتیجه بررسیهای خود دریافت که علت فوت شهید علی خلیلی بیارتباط با حادثه صورت گرفته در سال90 نبوده است.
"احسان اسکندری" وکیل مدافع خانواده "شهیدعلی خلیلی" طلبه ناهی از منکر به باشگاه خبرنگاران گفت: طبق نظر پزشکی قانونی علت شهادت علی خلیلی بیارتباط با حادثه 3 سال قبل نیست.
طبق گفته "حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای" دادستان کل کشور بنا بر این شد که چنانچه فوت شهید خلیلی بر اثر جنایت و جراحت سابق بوده و سرایت آن منجر به فوت شده باشد، مجددا پرونده مراحل قانونی خود را طی خواهد کرد.
در نهایت قرار بر این شد که پس از تکمیل تحقیقات مقدماتی از فرد ضارب، بازپرس بر اساس تحقیقات صورت گرفته اقدام به صدور قرار مجرمیت یا منع تعقیب کند اما این در حالی است که "محسن افتخاری" سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران در ارتباط با آخرین وضعیت پرونده ضارب شهید خلیلی به باشگاه خبرنگاران گفت: شعبه رسیدگی کننده وقت دادگاه را نیز تعیین کرده است.
این در حالی است که در 12خرداد نخستین جلسه دادگاه برگزار شد که با توجه به اعتراض متهم به نظریه پزشکی قانونی، جلسه دادگاه تجدید شد. در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی پرونده همان نظر قبلی را اعلام کردند.
با اعلام نظر پزشکی قانونی، قاضی حسین اصغرزاده، رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری، برای دوشنبه -31 شهریور- وقت رسیدگی فوقالعاده صادر کرد و پس از پایان دادگاه قاضی اصغرزاده اعلانم کرد که حکم نهایی تا هفته آینده صادر میشود.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: حدود یک ماه پیش مردی که با پوشیدن لباس های شیک و زدن عینک آفتابی و همراه داشتن کیف سامسونت، خود را پزشک داروساز و استاد دانشگاه معرفی می کرد، دستگیر شد که تحقیقات ماموران در این زمینه ادامه داشت.
این متهم گفت: با خوراندن داروی بیهوشی به مالباختگان، آنان را بیهوش کرده و اقدام به سرقت از آنان می کردم که در مواردی نیز به برخی از آنان تجاوز کردم.
منبع: پلیس
سیدجلال ملکی با اعلام این خبر گفت: در ساعت 15:24 امروز یک مورد حادثه سقوط پل به سامانه 125 اطلاع داده شد و به دنبال آن آتشنشانان ایستگاههای 16، 59 و نجات 7 به همراه دو دستگاه جرثقیل سازمانی به محل حادثه واقع در بزرگراه آزادگان ابتدای خلیج اعزام شدند.
وی افزود: پس از حضور آتشنشانان در محل مشاهده شد یک دستگاه کامیون با یک پل عابر پیاده برخورد کرده و موجب سقوط قسمتی از آن به میانه بزرگراه شده و قسمت دیگر پل نیز در وضعیتی ناامن قرار گرفته و در حال سقوط است.
سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران با اشاره به اقدامات آتشنشانان برای بازسازی معبر گفت: خوشبختانه در جریان این حادثه مورد مصدوم و فوتی نداشتیم و آتشنشانان در حال حاضر مشغول بلندکردن پل از سطح خیابان هستند.
همچنین پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ نیز در این باره اعلام کرد که پس از این حادثه با توجه به موقعیت، عوامل پلیس راهور مسیر حرکت خودروها را به سمت خیابان خلیج تغییر داده و خوشبختانه مشکل ترافیکی خاصی در منطقه رخ نداد.
سارق حرفهای خودرو در تعقیب وگریز پلیسی در قطعات بهشت زهرا با اصابت گلوله زمین گیر شد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، در پی وقوع چندین فقره سرقت محتویات خودرو در پارکینگ کامیونها و موارد مشابه در محدوده کلانتری 171 مصطفی خمینی و برابر اعلام مالباختگان که سارق راننده یک دستگاه خودروی پرشیا سفید رنگ و شخصی سیاه چهره و بلند قد بوده است، مشخصات سارق به واحد گشت خودرویی اعلام گردید و دستگیری وی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
با فعال شدن واحدهای گشت خودرویی ساعت 1و 15 دقیقه بامداد شب گذشته ماموران واحد گشت هنگام گشت زنی در قطعه 111 بهشت زهرا (س) به یک دستگاه پرشیا سفید با مشخصات فوق مظنون شدند که فرد مضنون به محض رؤیت واحد گشت سرعت را افزایش داده و متواری شد.
ماموران از علائم هشدار دهنده آژیر و بلندگو خودروی پلیس در خصوص توقف و دستور ایست به راننده خودرو پرشیا استفاده کرده اما توجهی نکرده و با انجام حرکات نمایشی و مارپیچ با سرعت زیاد به مسیر خود ادامه داد که واحد گشت مراتب تعقیب و گریز را به مرکز پیام اعلام کرد.
در ادامه افسر واحد گشت به منظور متوقف نمودن خودرو با رعایت قانون به کارگیری سلاح و دادن اخطار، 3 تیر هوایی شلیک نموده و سپس دو چرخ عقب و جلو خودرو سمت راننده را مورد هدف قرار داده که چرخهای خودرو پنچر و راننده به ناچار مجبور به توقف در قطعه 89 بهشت زهرا و پیاده شدن از خودرو نموده و اقدام به جوسازی و درگیری با مامورین نموده و قصد خلع سلاح یکی از مامورین را داشت که مامور وظیفه شناس به منظور دفاع از خود و اسلحهاش به سمت متهم شلیک کرد که یک گلوله به کتف سمت چپ راننده متواری برخورد نموده و راننده مصدوم شد.
متهم که خود را "سیروس" معرفی کرد سریعا با اورژانس و با مامور مراقب به بیمارستان هفت تیر منتقل گردید و در بازدید و بازرسی دقیق و کامل از خودرو متهم تعداد 7 عدد کیسه خواب با مارک USA تقلبی از صندوق و مقدار 25.30 گرم حشیش از داخل لوله کولر خودرو واقع در کنسول وسط سمت راننده جا ساز شده بود کشف گردید.
سرگرد ولی اله سعیدی رییس کلانتری 205صحن مطهر درباره این خبر گفت: در این رابطه پرونده تشکیل و به همراه متهم به مقام قضایی فرستاده شد.
این زن ادعا کرد خانواده همسرش مردی را بهخاطر رابطه پنهان با خواهر شوهرش کشتهاند.
ابتدای هفته گذشته زن جوانی با مراجعه به کلانتری ادعا کرد همسرش با همدستی پدر شوهر و برادر شوهرش مرد جوانی را سال91به قتل رساندهاند.
وی گفت: من بهخاطر اختلافاتی که با شوهرم دارم چند بار تقاضای طلاق توافقی داشتم ولی وی نپذیرفت و این اختلافات تا جایی پیش رفت که مجبور شدم به اینجا بیایم
عروس خانواده افزود: دو سال پیش ماجرای رابطه پنهانی خواهر شوهرم با مردی به نام «محمد» فاش شد، خانواده همسرم پس از زیر نظر گرفتن وی به خانهاش رفتند و با غافلگیر کردن مرد جوان وی را به بیابانهای حسنآباد بردند و نمیدانم چه بلایی بر سرش آوردند، فقط میدانم از آن روز به بعد هیچ اثری از خواهر شوهرم نیست!
با ادعای زن جوان، مأموران مرد 46 ساله را به همراه دو پسرش دستگیر کردند و تحت بازجویی گرفتند ولی آنان سعی کردند با ادعاهای عجیب مأموران را گمراه کنند.
بدین ترتیب پرونده با دستور بازپـــرس «سپید نامه» از شعبه 10بازپرسی دادسرای امور جنایی در اختیار کارآگاهان اداره ویژه قتل قرار گرفت و آنان با تجسسهای میدانی دریافتند دو سال پیش و در محدوده زمانی مشابه جسد سوخته مردی در بیابانهای حسن آباد کشف شده بود و این در حالی بود که پدر و دو پسرش همچنان اظهار بیگناهی میکردند. این پدر و دو پسر در جلسه بازجویی پس از مشخص شدن تحقیقات و ردیابیهای تلفنی به ناچار لب به اعتراف گشودند.
پدر خانواده گفت: مدتی بود به رفتارهای دخترم مشکوک شده بودم و احساس میکردم معتاد شده است بنابراین وی را زیر نظر گرفتیم تا اینکه روز جنایت وقتی دخترم در خانه ما مهمان بود پیامکی از سوی مرد جوان آمد که در آن نوشته شده بود برگرد خانه تا باهم شیشه بکشیم. وی ادامه داد: دخترم شوهر و یک بچه داشت، وقتی این پیامک را دیدم خونم به جوش آمد، گوشی من بیشتر وقتها دست دخترم بود و این را مرد نمیدانست. وقتی دخترم رفت با پسر بزرگم به خانه اش رفتیم و محمد را همانجا گرفتیم و پس از بستن دست و پاهایش با خودروی خودش به سوی حسن آباد رفتیم تا گوشمالیاش بدهیم.
من رانندگی میکردم و پسرم در صندلی عقب نزد وی نشسته بود، در میانه راه ناگهان محمد از جایش بلند شد و بهسوی من حمله کرد و با پیچاندن فرمان قصد متوقف کردن خودرو را داشت. وقتی خودرو را نگه داشت متوجه شدیم وی نفس نمیکشد خیلی ترسیده بودیم، بهسوی بیابان رفتیم و زیر یک پل جسدش را برای اینکه شناسایی نشود به آتش کشیدیم و قرار شد به کسی هم نگوییم.
این مرد درخصوص نقش پسر دیگرش گفت: «تنها با یک پسرم این کار را انجام دادم و پسر دیگرم هیچ نقشی نداشته و همراهمان هم نبود.پسربزرگ خانواده نیز گفت: من همسرم را تهدید کردم اگر بخواهد حرف زیادی بزند وی را هم مانند آن جوان خواهیم کشت، فکر نمیکردم پیش پلیس برود و ما را لو بدهد.
پدر خانواده در زمینه سرنوشت دخترش گفت: از مرگ آن مرد پیشمان نیستم زیرا وی دخترم را معتاد کرده بود، بعد از آن دیگر دخترم را ندیدم و نمیدانم کجا رفته و از آن زمان به بعد ناپدید شده و فراری است.
به گزارش گروه اجتماعی مشرق، سرهنگ علیرضا رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران، با اشاره به دستگیری یکی از اراذل منطقه نیروی هوایی در شرق پایتخت اظهار داشت: با توجه به دستور بازپرس شعبه 10 دادسرای ناحیه 4 رسالت، برای جلب و دستگیری یکی از اوباش منطقه نیروی هوایی به نام «طاهر» که به اتهام شرارت و قدرت نمایی با اسلحه سرد، تحت تعقیب مراجع قضایی و انتظامی قرار داشت، دستگیری وی در دستور کار پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ قرار گرفت.
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ در ادامه افزود: ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ در راستای دستگیری این اوباش فراری، موفق شدند با شگردهای پلیسی و انجام عملیات تعقیب و مراقبت شبانه روزی، وی را در حوالی خیابان 30 متری نیروی هوایی و جنب پارک پیروزی، در یک دستگاه خودروی هوندا شناسایی کنند.
وی در تشریح چگونگی دستگیری «طاهر» گفت: ماموران با شناسایی طاهر، اقدام به متوقف کردن خودروی وی کردند که فرد مورد نظر پس از توقف خودرو به همراه تعدادی از همراهانش، قصد متواری شدن از دست ماموران را داشتند.
محرابی با بیان اینکه این افراد برای فرار از دست ماموران، اقدام به درگیر شدن با ماموران پلیس کردند، اظهار داشت: پس از خروج متهم و همراهانش، این افراد به سمت ماموران حملهور شده و با آنها درگیر شدند که با هوشیاری ماموران، تمامی این افراد دستگیر و تحویل پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ شدند و در بازرسی از طاهر، یک قبضه کارد سلاخی را کشف کردند.
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ در پایان خاطرنشان کرد: طاهر پیش از این بارها به اتهامات مختلف تحت تعقیب قرار گرفته و روانه زندان شده بود ولی متاسفانه علی رغم تحمل کیفر، دست از اعمال مجرمانه و شرارت خود برنداشته و اقدامات گذشته خود را ادامه میداد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، ساعت 2 بامداد بیستم مرداد ماه، بنا بر خبر اعلامی از مرکز فوریت های پلیسی پایتخت مبنی بر دستگیری سارق لوازم خودرو در خیابان ستارخان، خیابان سازمان آب، بلافاصله گشت کلانتری ستارخان به محل اعزام و به بررسی موضوع پرداخت.
در همین حین یکی از شهروندان که خود را رحمت معرفی کرد به واحد گشت کلانتری مراجعه و بیان داشت: فردی از داخل خودروی من سرقت کرده و از محل متواری شده بود که با همکاری اهالی منطقه دزد را در پارک به دام انداختیم.
سپسی یکی دیگر از اهالی محل به ماموران گفت: سارق پس از اینکه خود را در محاصره اهالی دید رنگش تغییر کرد و ناگهان بر روی نیمکت پارک افتاد و تکان نخورد.
ماموران بلافاصله با هماهنگی مرکز پیام با اورژانس تماس گرفته و عوامل اورژانس پس از حضور در محل مرگ سارق را تائید کردند.
پس از تائید مرگ سارق ، گزارش موضوع مرگ به بازپرس ویژه قتل داده شد.
در ادامه مقرر شد جسد سارق بخت برگشته جهت تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود.
سرهنگ امیر حسین رضایی رئیس کلانتری 118 ستارخان در باره این خبر به باشگاه خبرنگاران، گفت: در این رابطه پرونده ای تشکیل شد و امروز پزشکی قانونی علت تامه مرگ سارق را ایست قلبی اعلام کرد.
وی افزود: همسرم به ما گفت بعد از سقوط هواپیما میتوانستم از آن بیرون بیایم ولی تصمیم به نجات جان یکی از مصدومان گرفتم. وقتی آن فرد را نجات دادم شعلههای آتش بیشتر شده بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم به انتهای هواپیما بروم تا در صورت انفجار مرگم یک لحظه باشد.
پوریا بابایی فرزند این مصدوم نیز گفت: ساعت 7 و 45 دقیقه امروز پدرم را به فرودگاه مهرآباد رساندم. بعد از آن به محل کار خود که نزدیک جاده مخصوص بود رفتم و وقتی دود سیاه را مشاهده کردم به فرودگاه بازگشتم.
وی ادامه داد: پس از پرس و جو از پرسنل فرودگاه آنها گفتند که این پرواز مربوط به مشهد بوده است اما در دلم شک داشتم و تصمیم به پیگیری گرفتم. ابتدا به خانه آمدم تا تلویزیون را خاموش کنم تا مادرم درباره سانحه چیزی نشنود. بعد از آن متوجه شدیم پدرم را به بیمارستان پیامبران انتقال داده اند.
وی خاطرنشان کرد: پدرم برای یک سفر کاری عازم طبس شده بود.
به گزارش گروه اجتماعی مشرق، امیر مزرعتی اظهار داشت: من، همسرم، برادرم و همسر و فرزند وی در این پرواز بودیم که خدا را شکر جزو معدود بازماندگان این حادثه تلخ هستیم.
وی افزود: من تهیهکننده هستم و همراه برادرم (مصطفی) کارگردان و تصویربردار برای تهیه مستندی به طبس میرفتیم که دچار این حادثه شدیم.
مزرعتی ادامه داد: برادرم و همسر وی دچار درصد سوختگی بالایی شدند و در حال حاضر در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شهید مطهری بستری هستند، محمد پارسا فرزند برادرم که یک سال و 7 ماهه است وضعیت رضایتبخشی دارد.
وی گفت: همسرم شوکه شده است و من نیز موقع نجات همسرم دچار مشکل ریوی شدم ، اما به هرحال ما به طور معجزهآسایی نجات پیدا کردیم.
مزرعتی گفت: 6 نفر از گروه ما قرار بود با این پرواز راهی طبس شوند که تنها توانستیم 4 بلیت تهیه کنیم و دو نفر دیگر قرار بود ساعت 13 امروز با قطار به طبس بروند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران، لحظاتی پیش یک فروند هواپیمای ایران 140 پس از پرواز از فرودگاه مهرآباد تهران به سمت طبس سقوط کرد.
هواپیمای ایران 140 شرکت هواپیمایی سپاهان در شهرک مسکونی آزادی تهران سقوط کرد.
بر اساس این گزارش، پرواز شماره 5915 هواپیمایی این شرکت هواپیمایی که گفته میشود خلبان آن اوکراینی بوده است، ساعت 09:25 دقیقه صبح از تهران به مقصد طبس پرواز داشته که پس از مدتی سقوط میکند.
این گزارش میافزاید: تعداد کشتههای هواپیمای مسافری بین 35 تا 43 نفر بوده است.
کارشناسان حوادث غیرمترقبه صنعت هوانوردی کشور در حال بررسی علت حادثه هستند.
گفتنی است، در این سانحه 8 کودک و 34 بزرگسال کشته شدهاند.
بر اساس این گزارش، تا کنون 15 جسد سوخته از لاشههای هواپیما پیدا شده است.
همچنین ایلخانی، مدیرعامل شرکت فرودگاهها بیان کرد: بروز این سانحه هواپیمایی به علت از دست دادن یکی از موتورها بوده است.
بعلاوه، به گفته رئیس اورژانس کشور؛ 5 مصدوم سانحه به بیمارستان منتقل شدند.
خبر در حال تکمیل است...
نماینده وزارت آموزشوپرورش با طرح این شکایت درخواست کرد متهم به دلیل آزار دانشآموزان و برهمزدن امنیت مدرسه نیز مجازات شود. متهم که ناظم دبستانی پسرانه در غرب تهران بود، دو ماه قبل به اتهام تعرض به دو کودک بازداشت شد. مطابق گزارش پرونده مدیر و معلم پرورشی این مدرسه توسط یک دانشآموز در جریان این ماجرا قرار گرفتند. دانشآموزی که موضوع را اطلاع داد به معلم پرورشی خود گفت: ناظم مدرسه در نمازخانه بچهای را اذیت کرده و او در حال گریهکردن است. وقتی معلم پرورشی به محل رفت کودک را در حالیکه لباسهایش به هم ریخته بود، دید و بلافاصله موضوع را به پلیس و مدیر مدرسه اطلاع داد و به این ترتیب ناظم جوان بازداشت شد.
هرچند در ابتدا او هیچ اتهامی را قبول نمیکرد اما بهجز کودکی که وی را مورد آزار قرار داده بود دانشآموز دیگری نیز موضوع مشابهی را تعریف کرد و مدعی شد ناظم از او خواسته بود در اینباره به کسی چیزی نگوید. این پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قاضی محمدی کشکولی، رییس شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران مسوول رسیدگی به این پرونده شد. با توجه به اینکه در ابتدا یک شکایت در پرونده بود ناظم مدرسه بهدلیل عدم تودیع وثیقه بازداشت شد اما بعد از طرح شکایت دوم قرار صادره تشدید شد و ناظم مدرسه با قرار بازداشت در زندان ماند. وی چندین جلسه مورد بازجویی قرار گرفت.
هنوز بازجوییها تمام نشده بود که والدین سومین کودک نیز شکایت خود را اعلام کردند. آنها نیز مدعی شدند فرزندشان چند ماه قبل از این حادثه مورد تعرض ناظم مدرسه قرار گرفته است اما تا قبل از مشخصشدن این موضوع بهدلیل اینکه از ناظم میترسید، سکوت کرده بود. این شکایت نیز به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و ناظم جوان مدرسه در این خصوص نیز مورد پرسش قرار گرفت، با این حال او هیچکدام از اتهامات را قبول نکرده است. این در حالی است که پزشکی قانونی در مورد دو کودک اعلام کرده هرچند آثار آزار جنسی روی بدن کودکان وجود دارد اما اثری از تجاوز به دست نیامده است؛ البته در مورد یکی از کودکان از آنجایی که مدت زمان زیادی از این موضوع گذشته امکان اظهارنظر وجود ندارد.
اکنون کودک سوم نیز به پزشکیقانونی معرفی شده است و هنوز پزشکان در این خصوص اظهارنظر نکردهاند. این در حالی است که قاضی کشکوکی و چهار مستشار شعبه 79 در جلساتی جداگانه از معلم پرورشی و مدیر مدرسه که موضوع را به پلیس گزارش دادند، تحقیق کردند و آنها نیز اطلاعات خود را ارایه دادند.
در حال حاضر با توجه به شکایت آموزشوپرورش از این ناظم جمع شاکیان وی به چهارنفر رسیده است و حالا پزشکیقانونی از سوی شعبه 79دادگاه کیفری استان تهران موظف شده در مورد هر سه کودک و آثاری که از محل وقوع جرم جمعآوری شده تحقیق و نظر نهایی خود را اعلام کند. متهم پس از اعلام نظر پزشکیقانونی و اتمام تحقیقات پای میز محاکمه خواهد رفت.
منبع: روزنامه شرق
.: Weblog Themes By Pichak :.